تاریخچه هوش تجاری و هوشمندسازی کسب و کار 

هوشمندسازی کسب و کار
هوشمندسازی

سال 1958: اولین بار، کلمه «هوش تجاری» در مقاله‏ای از یک محقق شرکت IBM استفاده شد. وی وسیله ارتباطی برای هدایت یک کسب و کار را ملزم به وجود یک سیستم هوشمند دانست، و هوشمندسازی را چنین تعریف کرد:

  قابلیت درک رابطه متقابل واقعیت‏های ارائه شده به صورتی که منجر به هدایت عمل در جهت هدف مطلوب شود.

سال 1971: در این سال، در مقاله‏ای در دانشگاه MIT، برای اولین بار واژه Decision Support System به کار رفت و معرفی شد. در این مقاله اینگونه عنوان شد که:

تمرکز MIS عمدتا بر تصمیم های ساختار یافته است و پیشنهاد گردید که سیستم‏ های اطلاعاتی به منظور پشتیبانی از تصمیم‏ های نیمه‏ ساختار‏ یافته و غیرساختار ‏یافته، تحت عنوان DSS مطرح شوند.

 

سال 1989: یک محقق Gartner Group، هوش تجاری را به عنوان یک Umbrella Term معرفی کرد که:

شامل مفاهیم و روش‏هایی است به منظور بهبود تصمیم گیری کسب و کار با استفاده از سیستم‏های پشتیبان مبتنی بر واقعیت (Fact). این تعریف در اواخر دهه 90 همگانی گشت.

سال 2003: تعریف خانم Moss در کتابش از هوش تجاری به این ترتیب است:

نه یک محصول و نه یک سیستم است. هوش تجاری یک معماری و مجموعه‏ ای از سیستم ‏های عملیاتی یکپارچه به همراه سیستم ‏های پشتیبان تصمیم و پایگاه ‏های داده ای است که دسترسی آسان کاربران کسب و کار به داده را مهیا می‏سازد.

 

سال 2004: در مقاله‏ای تحت عنوان «هوش تجاری»، این مفهوم بدین صورت تعریف شد:

سیستم‏های هوش تجاری جمع آوری داده، ذخیره سازی داده و مدیریت دانش را با ابزار‏های تحلیل ترکیب می‏کنند تا اطلاعات رقابتی و داخلی پیچیده را به برنامه ریزان و تصمیم گیران ارائه نمایند. تصمیم سازی برای تصمیم گیری منطقی.

 

سال 2004: طیف وسیعی از نرم ‏افزارها و راه حل‏ ها برای جمع آوری، یکی کردن، تحلیل و امکان دسترسی به داده، به صورتی که به کاربران کسب و کار امکان گرفتن تصمیمات بهتر را بدهد طراحی شدند.

 

سال 2008: مؤسسه Forrester اینگونه تعریف می کند:

هوش تجاری را مجموعه‏ ای از متدولوژی‏ها، فرآیند‏ها، معماری‏ها و تکنولوژی‏هایی تعریف می‏کند که داده خام را به اطلاعات مفید و معنادار تبدیل می‏کنند.

 

سال 2010: مؤسسه Forrester تعریف خود را کامل‏تر کرده :

هوش تجاری را به عنوان مجموعه‏ ای از متدولوژی‏ ها، فرآیند‏ها، معماری‏ ها و تکنولوژی‏ه ایی تعریف می‏کند که داده خام را به اطلاعات مفید و معنادار تبدیل می‏کند تا در بینش و تصمیم گیری استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی مؤثر مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، این مؤسسه، یک پشته از مفاهیم موجود در هوش تجاری را ارائه داده است و در نسخه کوتاه‏تر تعریف خود، تنها به لایه‏ های بالای این پشته از جمله گزارش گیری، تحلیل و داشبوردها بسنده می‏کند. 


سال 2010:
آقای Thomas Davenport پیشنهاد می‏کند:

هوش تجاری تشکیل شده است: از querying، reporting،OLAP ، Alert Tools و Business Analytics.

 

سال 2010: Kimball readers group، هوش تجاری را :

توصیف کننده تمام سیستم‏ها و فرآیند‏هایی تعریف می‏کند که سازمان از آن در جهت جمع آوری، پردازش، دسترسی و تحلیل اطلاعات مربوط به کسب و کار استفاده می‏کند.

 

سال 2011: در مقاله‏ای تحت عنوان “An Overview of Business Intelligence Technology”

هوش تجاری به مجموعه‏ ای از تکنولوژی‏ های پشتیبان تصمیم برای سازمان تعریف می‏شود که هدف آن، ایجاد توانایی برای کاربران دانش از جمله مدیران و تحلیل‏گران در جهت اتخاذ تصمیم‏ های بهتر و سریع‏تر است.

با ما همراه باشید. همین حالا تماس بگیرید.